جدول جو
جدول جو

معنی طایری مشهدی - جستجوی لغت در جدول جو

طایری مشهدی
(یِ یِ مَ هََ)
طالب علم بود و در شعر طبع بانگیز داشت (؟)
این مطلع از اوست:
انگشت بهر عشق چو بر ابروان نهاد
تیری برای کشتن من در کمان نهاد.
(تحفۀ سامی ص 145)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ یِ مَ هََ)
از نادراندیشان بود و نوبتی هم در هند ورود نمود. این بیت از اوست:
به ناخن می گشایم عقده های موی ژولیده
سیه بختم چه سازم درخور مو شانه ای سازم
لغت نامه دهخدا
(هَِ رِمَ هََ)
در مشهد مقدس رضوی به عطاری مشغول بوده، گویند در عهد شباب به عالم بقا رفت. از اوست:
از فریب باغبان غافل مباش ای عندلیب
پیش از این من هم درین باغ آشیانی داشتم.
(آتشکده ص 76) (قاموس الاعلام ج 4).
صاحب تذکرۀ نصرآبادی آرد:...از شاگردان امتی تربتی است... از اشعارش اوست:
ز بس دورنگی مردم به یکدگر دیدم
تسلیم ز شب و روز خود که یکرنگ است.
از بس فریب مغلطه خوردیم از سراب
لب تشنه در کنارۀ زمزم گداختیم.
ز دیده ام همه عالم پرآب و من لب خشک
فرات عالمم و کربلای خویشتنم...
سالها خاکستر مجنون و خاک کوهکن
جمع میکردند تا رنگ دل ما ریختند.
تمام عمر صرف گریه کردم وز نم اشکی
نه گل در باغ و نه خاری به هامون پرورش دادم.
(تذکرۀ نصرآبادی ص 305)
لغت نامه دهخدا
(هَِ رِ مَ هََ)
میرزا محمدطاهر مشهور به وزیرخان برادر میرزا محمدرفیعبن محمد مشهدی، متخلص به باذل متوفی به سال 1124 یا 1123 هجری قمری رجوع به الذریعه ج 7 ص 91 شود
لغت نامه دهخدا
محمد قاسم مشهدی شاعر، تقی الدین کاشی آرد: اصل وی از شیراز و تربیت یافتۀ اصفهان است، وی بمزید مکنت و ثروت و کثرت مال از مرتبۀ شعرا تجاوز نموده و در آخر حال ابواب مخالطت بر روی خود بسته و همواره همت بر داد و ستد اجناس و نقود و تحصیل مرابحه و سود میگماشت تا آنکه درشهور سنۀ تسع و سبعین جمعی از اجلاف آنجا بواسطۀ اندک طمعی که از او داشتند کینه از او در دل گرفته و چند زخم بر وی زدند ... هم در آن نسبت رخت بعالم بقا کشید و حکام، قاتلان وی را بسیاستگاه عدم رسانیدند، اشعار پسندیدۀ او کم است و دیوانی از او در میان نیست، و این چند بیت نمونه ای از برگزیدۀ اشعار اوست:
آلوده دامنیم و بصدعیب از این جهان
رفتیم مست تا کرم او چه می کند،
هوس تیغ تو کردیم بریدی از ما
صید آهوی تو گشتیم رمیدی از ما
ای که شمشیر کشیدی و نکشتی ما را
انتقام گنه خویش کشیدی از ما
گرمی خویش بزاری مفروش ای مجنون
این متاعی است که صدبار خریدی از ما،
(ملخص از خلاصه الاشعار خطی کتاب خانه مجلس)
لغت نامه دهخدا